در اکنون ، که دوره ی قفل بستن و سیخ و آینه و چیز های دیگر به پایان رسیده
و غمه زنی نیز عملا به پایان نزدیک می شود.
با بالا رفتن توجه به کرامت انسانی و واقع نگری بیشتر، نسبت به
مفهوم حماسه ی عاشورا و عزاداری اش، باید از انواع عزاداریای حمایت کرد
که کمترین آسیب جسمی را به انسان وارد کرده و به جای آن ، باعث تأثّر روحی او شود.
کرب زنی یکی از همین نوع عزاداری هاست!
نوعی که باور من و نگاه منطقی هر بیننده ای ، با وجود قدمت ،
متجدّدترین است و در آینده نیز می تواند باشد.
در این عزاداری که در ایران کم نظیر است ، افراد ، دو قطعه چوب در دست دارند،
با وزن مرثیه ی خاصی که مرثیه خوان آن را می خوانَد آنها را به هم می کوبند و
قسمتی از مرثیه را به عنوان جواب خواننده ی مرثیه ، تکرار می کنند.
مرحوم محمّدابراهیم غبرائی ( متخلّص به فانی ) در سفری که
در اواخر قرن ۱۲ شمسی به کربلا داشت، این نوع ویژه ی عزاداری را دریافت
و پس از جستوجو درباره ی تاریخچه و فلسفه ی وجودی آن،
در بازگشت به شهر خود ( لاهیجان ) ، با توجّه به طبع شعری که داشت
ریتم های جدیدی برای آن ابداع کردو مرثیه هایی به زبان فارسی برای آن سرود
و آن را در شب دسته ی محلّه ی شعربافان به اجرا در آورد.
همانطور که گفته شد این عزاداری هیچ آسیب جسمی به انسان وارد نمی کند
زیرا در یک نوع آن ، عزاداران خم و راست می شوند و کرب ها را به هم می کوبند
و در نوع دیگر هم ایستاده این کار را انجام می دهند .
امّا مراثی آنقدر حماسی ، غم انگیز و تأثیر گذار هستند که
اگر شخصی برای نفس عمل عزاداری در این مراسم شرکت کرده باشد
به راحتی ، لطافتی در دلش احساس کند.
بعضی از عزیزان نزدیک و البته نادان حکومت در سال های گذشته، بسیار تلاش کردند که با تسمیه ی این کار
به نام رقص، آن را تعطیل کنند ، امّا گویا چشمان دوستان، دسته های سینه زنی را در نقاط دیگر کشور نمی بینند
که تقریبا به همین حالت خم و راست می شوند و بر سینه می زنند!
با توضیحاتی که داده شد ، گسترش این نوع ویژه از عزاداری میان مردم
اجتناب ناپذیر خواهد بود،
دیگر اینکه با توجه به گسترشِ اکثراً بدون تعهّد شهری بودن و اهل یک محلّه ی شهر بودن
ورود عزیزانِ مناطق دیگر شهر
( دیگر یعنی مناطقی به جز شعربافان که به عنوان بانی این عزاداری شناخته شده )
نیز همینگونه است.
بنابراین راهی که پیش روی ماست آزادی ورود دیگران به این عزاداری ،
امّا به شرط کیفیت بالاست!
زیرا با وجود اینکه کرب زنی یک عزاداری ست، امّا با درک موسیقایی افراد سر و کار دارد
و مطمئنا اگر کسی نتواند با مرثیه و بقیه ی عزادارن ، هماهنگ باشد
هرگز نخواهد توانست وارد فضای حزن و اندوه خاص کرب زنی شود.
../.:در حقیقت ، قسمت پایانی نوشته ، بیان و درخواستی بود
از عزیزانی که وارد این این دسته ی عزاداری می شوند و خواهد شد!
به گمانم روزی برسد که این شرط اجرا شود!
../..: تاریخچه و فلسفه ی کرب زنی را در آنده ، به طور خلاصه خواهید دید!
هنوز نخؤندم. فقط خاستم بگوم «قمّه »دورست نیه؟
با کلیت حرفت و بحث بد بودن آسیب جسمانی و خوب بودن تأثر روحی (آسیب روانی؟) در مراسم عاشورا کاری ندارم و با این هم کاری ندارم که مراسمی همچون مراسم عاشورا، چهقدر میتواند رابطهای منطقی با چیزی به نام یدبود یک «حماسه» داشته باشد.
فقط خواستم یک یادآوری کنم دربارهی «کرب» و اینکه فکر میکنم به هم کوبیدن دو قطعه سنگ یا کلوخ (شبیه کرب) برای عزاداری (به گیلکی=اوروشواره) ریشه در گذشتههای دور داشته باشد.
در ضمن، بهترین نوع استفادهی امروزین از این سنت را در آهنگ «جمعه»ی اسفندیار منفردزاده شنیدهام که چون آهنگ به نوعی اوروشوارهای برای کشتهشدهگان یک حماسه است، آغاز و پایان و متن ترانه با صدای به هم کوفتن ریتمیک دو سنگ (کرب؟) فضایی سوگوارانه به خود گرفته است.
منظورت از گسترش بدون تعهد شهری بودن چیه؟ و در مقابل گسترش با تعهد شهر ی بودن رو می شه تعریف کنی؟
گسترش بی تعهد یعنی اینکه شخص ، بدون دریافت و رعایت فرهنگ شهرنشینی
و فقط به صرف سکونت در شهر ،خودش رو شهری بدونه!
آقای موسوی
با سلام
جهت کاهش تنش در فضای مجازی ، مطلب وبلاگ اصلاح گردیده است.
ضمنا با توجه به نوع نوشته شما در خصوص سایت http://www.lahig.ir که برای اولین بار این سایت رو بازدید کردم، از درج نظر جنابعالی در آن پست معذورم.
مشکل اساسی همین شهر و شهری بودن و این ادعاهاست که آدم بودن یه نفر و تضمین و اتیکت زدن رو راحت میکنه !!!
تا وقتی در مراسم عزاداری اتیکت و دسته کشی وجود داشته باشه هیچ نقدی بر روش های اجراش روا نیست ...
امیدوارم ریشه تموم تظاهر ها و ریتم هایی که یک بانی هم پشتش هست و موضع گیری رو راحت تر میکنه هر چه زود تر خشک شه و هر کس به راستی به طور منفرد و قلبی آماده عزاداری باشه !
نه به طور اکیپی و اتیکتی !