بعد از قطعی های هر از گاه آب و برق شهر
امروز به مدت سه ساعت جریان گاز شهری اینجا قطع بود...
گویی قرار است به این هم عادت کنیم
برف دارهمی باره .. حواست باشه..
منظره ها رو از دست ندی...
بلوار . دور استخر . بام سبز... خودِ شیشه گران...
کوچه پس کوچه های قدیمی شهر.. آره برف داره می باره... ها..!
اگر به عنوان رییس آموزش و پرورش و یا شهردار ...
با یه هنرمند.. یا یه مهندس معمار صحبت می کردید بد نبود...
تا رنگ بندی نمای دبیرستان عبدالرزاق این همه ما را عذاب ندهد
دبیرستان عبدالرزاق که این همه از پسرای شهر اونجا مدرسه رفتن
و بعد از این هم...
تازه شنیده ایم که قراره خود اداره ی آموزش و پرورش موقتاْ بیاد اینجا
یعنی اول استفاده ش کنن ساختمون تازه ساختو ..
بعد که دیگه از ترو تمیزی افتاد میدن که مدرسه بشه......!
شما ابتدا یک میدان میسازید آن وسط که البته کار درستی بوده...
بعدش روزای تعطیل که شلوغ میشه یه طرفشو می بندین.......
با موانع پلاستیکی!
امّا ناگهان می بینیم که در روزهای عادی هم دیگه اون مسیر بسته ست
ولی اینبار با گلدونای بزرگ بتنی..
خب مگه کسی مجبورت کرده بود که میدون بسازی..!؟
آخه جناب مخابرات ...
میای پیاده رو ها رو می کَنی بعد میذاری میری...!؟
و تو جناب شهرداری ... پس این عوارض رو خرج چی می کنی ؟
یه ذره حس زیبایی شناختی ندارین..؟
خیلی سخته که این موزاییک های بتنی رو که این کارگرا دارن میزنن
هماهنگ با کناری ها بزنن...؟